برج چهل دختران در سایه امامزاده های دامغان

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

یکی از موضوعات مهمی که در بررسی معماری و هنر عصر میانه اهمیت دارد و به نوعی با تاریخ اجتماعی گره می خورد بنای برج های متعددی است که با عناوین مختلف و کاربردهای متفاوت در جای جای ایران پهناور ساخته شده است. گرچه این بناها امروزه در گستره معماری جدید و ساختمان های ناهمگون مهجور مانده است، ولی ردپای قابل تاملی از تاریخ میانه را در مقابل محققان تصویر می کند و چون فانوسی بلند ما را به زوایای ناشناخته عصر میانه ایران رهنمون می شود.

برای بررسی این برج ها که بنای بیشتر آنها به دوره میانه بویژه دوره آل زیار و سلجوقی باز می گردد، به یکی از شهرهای میانی ایران یعنی دامغان سری می زنیم تا از نزدیک با برخی از این برج ها آشنا شویم. دامغان یکی از شهرهای مهم قومس باستان[1] دوره ای از شکوه خود را در عصر میانه بویژه در زمان آل بویه، آل زیار و سلجوقی گذرانده است و وجود بناهای متعدد از این دوره بر این واقعیت صحه می گذارد.

قرن چهارم و پنجم که یکی از شاخص ترین دوره های تاریخی ایران به لحاظ معماری است با بنای برج های متعدد گره خورده است؛ برج هایی که با تزئینات آجری خود، سردی خشت های برهم آمده را در کنار گرمی نجیبانه نور و تاریکی قرار داده و پرده ای از نجابت عریان را در مقابل بیننده می گشایند.

 برج آجری چهل دختران نمونه ای از این نجابت عریان است . ارتفاع این برج با گنبدش در حدود 5/15 متربوده، محیط خارجی آن در پایین 23 متر و قطر داخلی آن 5/5 متر است (حاتم، 1379، 107).  این برج در وسط شهر دامغان و در محوطه امامزادگان محمد و جعفر واقع شده است. قرار گرفتن این برج در پشت امامزاده جعفر به گونه ای مانع دیدن آن می شود؛ بویژه آن که برج چهل دختران در محوطه ای پایین تر از سطح زمین های مجاورش واقع شده است. امامزاده دارای دو درب ورودی است و جالب است که همان بدو ورود از درب جلویی، زنان می بایست چادر به سرکنند ولی از درب پشتی که  در آستانه برج چهل دختران است، تا پیش از ورود به بخش مربوط به امامزاده جعفر نیازی با داشتن چادر نیست؛ گویی در حریم امن برج چهل دختران انسان آرامشی دیگر دارد. قرار گرفتن برج در سایه امامزاده ها به آن حالتی متضاد می بخشد، از یک سو بسته بودن درب و در حاشیه قرار گرفتن این عمارت زیبا، احساسی از یک انزوای غریب را تداعی می کند و گویی این سایه امامزاده ها است که بر این برج سنگینی می کند ولی از سوی دیگر قرار گرفتن در حریم امامزاده ها و توجه ویژه مردم به نگهداری و حرمت نهادن به آنها، چه بسا تداوم حیات این برج زیبا را در سایه سار آنها ممکن ساخته است؛ بویژه آن که بسیاری از این دست برج ها از جمله برج طغرل درمهماندوست دامغان و برج چهل دختر سمنان ،نیمه مخروبه به حال خود رها شده است.

Chehel Dokhtar Semnantoghrol-mehmandostpic-damghannews-com

        برج چهل دختر سمنان                                                                                                                   برج طغرل مهماندوست

قدر مسلم این است که اسم چهل دختر یا چهل دختران مربوط به دوره های قبل از اسلام می باشد و بعید نیست که ساختمان چهل دختر دامغان نیز مانند چهل دختر سمنان از خشت خام بوده، چون به مرور قسمتی از آن فرو ریخته بود در قرن چهارم یا پنجم به دستور ابوشجاع که هویت او تا اندازه ای مجهول است مجددا با در نظر داشتن طرح سابق آن منتهی با آجر و سقف مخروطی شکل تجدید بنا گردیده است (حقیقت،1370،ص315).

خانیکوف[2] این برج را از آثار اوایل دوره سلجوقی و تاریخ بنای آن را در سال 446 (1054-1055) ذکر می کند. وی امامزاده را بنا شده در مسجدی دانسته و می نویسد: در باغچه سبزیکاری متصل به مسجد، برج کوچکی وجود دارد که بسیارساده، اما باذوق و سلیقه بنا شده است. کتیبه ای که بر سر در بیضی شکل این برج قراردارد، نشان می دهد که این بنا در سال 446 به فرمان امیر ابوشجاع عسگر بیک پسر اصفهان، پادشاه ... برپاشده است. بقیه کتیبه زیر گچ کاری های سال های بعد پنهان مانده است (خانیکوف، 1375، 87).

khate kofi1

برج با نقشه ای دایره ای شکل و بدنه ای استوانه ای مبتنی بر ریاضیاتی دقیق و حساب شده بنا شده و از این رو حوادث طبیعی نتوانسته کمترین آسیبی به آن برساند. آجرهای ظریف این برج در بدنه چنان زیبا روی هم کار گذاشته شده که گویی ملاطی بین آنها وجود ندارد. مدخل ورودی برج به بلندی 55/2 و پهنای 87/1 متر به شکل دهلیز کوچکی در بدنه برج جای گرفته است. این درگاه شامل طاقی هلالی است که بر روی ستونچه های استوانه ای و باریک دو طرف در برپا شده است. این ستونچه ها بر روی یک قاعده چهارگوش به بلندی 25 سانتیمتر به طرز بسیار زیبایی بنا شده اند. تزئینات این ستونچه ها را آجرپاره های کوچکی که در داخل ملاط اصلی فرو رفته است تشکیل می دهد. گرچه بدنه برج استوانه ای شکل است اما قطر بدنه از پایین به بالا کمتر می شود و این تغییر اندازه را می توان در نمای اصلی مقبره به خوبی مشاهده کرد.

badaneh chehel dokhtar damghan

نقشه داخلی برج دایره شکل و بدنه آن شبیه به نمای خارجی اش استوانه ای شکل می باشد. برج در داخل به وسیله پوششی قبه ای شکل پوشیده شده که در وسط این قبه روزنه مسدودی وجود دارد. بدنه برج تماما با گچ اندود شده و کف آن با آجر مفروش است. در داخل این برج قبر ساده ای موجود است که با ساختمان برج متناسب نیست و در دوره ای متاخرتر ایجاد شده است.

معماری عریان ایرانی که از ترکیب دو عنصر آب و خاک شکل گرفته است در آجرکاری به اوج تعالی خود می رسد. معماران با ایجاد خشت و سپس تکمیل آن با عنصر آتش و خلق آجر به آفرینش بناها و شاهکارهای گوناگون دست یافتند. ساختن آجرهای مقاوم در برابر آب، فشار و رنگ های مختلف حاصل تجربه ای آگاهانه و متکی بر شناخت جنس خاک و ترکیبات آن است. آجرکاری در بنا که به منظور عرضه نماهای تزئینی متناسب با شکل و هیئت کلی بنا صورت می گیرد (ورجاوند، 1366، 307-309)، در معماری برج چهل دختران به اوج تعالی خود رسیده است. در این بنا که در اوایل دوره سلجوقی و به تقلید از گنبد قابوس ساخته شده هنوز تزئین بنا با کاشی های لعابی معمول نشده و از این رو بی آلایشی و عریانی بنا بیش از پیش نمایان می شود.

استفاده از خط به جای تصویر برای تزئین که بی تردید یکی از شاخصه های معماری ایرانی در عصر میانه است در این بنا خود را به تمامی به نمایش می گذارد. توجه ایرانیان به کلام و نگاشتن آن به خط کوفی که در قرون 4 و 5 بسیار معمول بوده است (مخلصی، 1366، 287و 290) و کاربرد آن در تزئین بنا، به بنا تقدسی بی مانند می بخشد.

در خصوص کارکرد این برج همانند بسیاری از برج های عصر میانه حرف و حدیث بسیاری است. گسترش تصوف و صوفی گرایی در این دوران بر کارکرد معماری تاثیر مستقیم داشته و در پرتو آن مقبره ها و زیارتگاه های بسیاری ساخته می شد؛ بر همین اساس برج ها بیشتر کارکرد آرامگاه، زیارتگاه و یادبود داشته اند که توسط حکمرانان محلی و نیز مردم در پاسداشت امامزدادگان و صوفیان بنا می شده است. برج چهل دختران نیز مبتنی بر کتیبه موجود در آن بیشتر در حکم آرامگاه خانوادگی بوده است (شایسته فر، 1381، 67).

بر دوره بیرون این برج کتیبه ای است ،به خط کوفی که خواندن آن بسیار مشکل می باشد فقط "ببناء هذاالقبه الامیر الجلیل ابو شجاع "ودر آخر کتیبه (ثلثمائه)از آن خوانده می شودو معلوم می شود که بناهای قرن چهارم هجری است و بعلت استحکام بنا خوب دوام کرده است.بطوری که هیچ گونه آثار خرابی در آن مشاهده نمی شود.در بالای در کوچک این برج که به جانب جنوب باز می شود کتیبه ای است از گچ به خط کوفی که گویا نام بانی آنرا نوشته اند (حقیقت،1370،ص314)متاسفانه امروزه در بالای این درب اثری از تخریب و یا برداشته شدن کتیبه آن به چشم می خورد.

sardar chehel dokhtar damghan

 

دکتر باستانی پاریزی با تکیه بر مطالعات میان رشته ای و با استفاده از علوم زبان شناسی و معماری پاسخی درخور در مورد کارکرد برج چهل دختران دامغان و بسیاری از بناهای دیگر با این عنوان دست داده است که در مقاله بعدی به آن می پردازیم.

منابع

کتاب ها

ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد (1349)، ترجمه مختصر البلدان، بخش مربوط به ایران، ترجمه ح مسعود، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.

ابوالفداء، اسماعیل بن علی (1345)، تقویم البلدان، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.

اعتماد السلطنه، مطلع الشمس، محمد حسن (1362)، به کوشش تیمور برهان لیمودهی، تهران: انتشارات فرهنگ سرا.

حاتم، غلامعلی (1379). معماری اسلامی ایران در دوره سلجوقیان، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.

حقیقت، عبدالرفیع(1370)، تاریخ قومس، تهران: انتشارات کومس.

حکیم، محمدخان (1336)، گنج دانش، تهران: انتشارات زرین.

حموی، یاقوت بن عبدالله (1344)، معجم البلدان، ج4، تهران: انتشارات سعدی.

خانیکوف، نیکلای(1375)، سفرنامه خانیکوف، اقدس یغمایی وابوالقاسم بیگناه، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.

فرای، ریچارد، ن. (1344)، میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

مخلصی، محمدرضا (1366)، مناره ها، معماری ایرانی، به کوشش محمد یوسف کیانی، چاپخانه ارشاد اسلامی.

مسعودی، علی بن حسین (1349)، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

مسعودی،ابوالحسن (1362)، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

مشکور، محمد جواد، رجب نیا، مسعود (1367)، تاریخ سیاسی و اجتماعی اشکانیان، تهران: انتشارات دنیای کتاب.

مقدسی، محمد بن احمد (1361)، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران: شرکت مولفان و مترجمان کتاب.

موسوی، احمد (1368). تاریخ شهر دامغان، بناها و شهر دامغان، تهران: موسسه علمی فرهنگی فضا.

ورجاوند، پرویز (1366)، تزئینات معماری اسلامی، آجرکاری، معماری ایران، هنر اسلامی، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران: چاپخانه ارشاد اسلامی.

یعقوبی، احمد بن اسحاق (1347). البلدان، ترجمه ابراهیم آیتی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

...(1318)، مجمل التواریخ و القصص، به تصحیح محمد تقی بهار، به همت محمد رمضانی، تهران: کلاله خاور.

مقاله

شایسته فر، مهناز، مقبره چهل دختران دامغان، هنرهای تجسمی، اردیبهشت 1381، ش 16، 64-68.

 

نویسنده: مریم کمالی

ویرایش: حبیب حاجی حیدری



[1]. قومس که بخش مهمی از امپراطوری اشکانی به حساب می رفت (فرای، 1344، 82؛ مشکور و رجب نیا، 1367، 136) به لحاظ موقیت سوق الجیشی و قرار داشتن در مرکز راه های تجاری در دوره های مختلف از جمله بعد از اسلام و در قرون میانه بستر مهمی برای رخداد حوادث تاریخی ایفا کرد. این ایالت شامل قصبه دامغان و شهرهای سمنان، بسطام، زغنه، بیار و مغون بوده است  (مسعودی،1349، 48؛ مقدسی، 1361، 518-519)؛. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به مجمل التواریخ و القصص، 1318، ص 36؛ ابن فقیه همدانی، 1349، 167؛ یعقوبی، 1347، 52؛ حکیم، 1366، 862؛ اعتماد السلطنه، 1362، ج3، 256؛ ابوالفداء، 1345، 498؛ حموی، ج4، 1344، 203).

[2] . نیکولای ولادیمیر خانیکوف، دانشمند جغرافیدان روسی  که طی سفرهای خود به ایران در سالهای 1858 و 1859 میلادی کتابی تحت عنوان «گزارش سفر به بخش جنوبی آسیای مرکزی» در مجموعه آثار این نویسنده راجع به ایران به چاپ رسیده است. خانیکوف در این کتاب از شهرهای دامغان، سمنان، سبزوار، نیشابور، مشهد، هرات، سیستان، طوس، کویر لوت، کرمان، یزد و بسیاری از آبادی های دیگر نام برده است. این کتاب تحت عنوان سفرنامه خانیکوف به ترجمه دکتر اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه توسط موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی در سال 1375 منتشر گردیده است.

خواندن 4929 دفعه آخرین ویرایش در جمعه, 30 خرداد 1393 20:23 جمعه, 16 خرداد 1393