ورود مغولان به ایران با تغییر در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و هنری همراه بود. هنر نگارگری و نسخهپردازی که با مصور کردن مضامین داستانهای حماسی شاهنامه و تاریخی مورد توجه ایلخانان مغول همراه بود از جمله موضوعاتی است که نیاز به توجه به بررسی و دقت بسیار دارد. مهمترین اثر نگارگری دوره ایلخانی نسخهپردازی و مصور کردن کتاب جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله همدانی وزیر غازان خان در رشیدیه تبریز است، که در چندین بخش و نسخه مصور شده است (صداقت و خورشیدی، 1388، 96).
جامعالتواریخ تالیف رشیدالدین فضلالله همدانی را معمولا از نخستین تواریخ عمومی جهان محسوب میدارند که در چندین جلد تالیف شده است. علاقهمندی سلاطین مغولی به جاودانسازی نام و نشان خود، وقوع حوادث بزرگ، برخورد افکار و آگاهیهای مختلف و ایجاد ملل اروپایی و دربارهای مسیحی، ورود اطلاعات، علوم و فنون چینی و مغولی به ایران، تاثیر شخصیت فردی مغولان و توجه آنان به دانستن تاریخ پیشینیان خود بویژه غازان خان و فضل و اعتبار خاندانهای جوینی و رشیدی در قلمرو تاریخنگاری، از جمله عواملی بود که موجب توجه به تاریخنگاری و خلق آثار جاودانه در این بخش از علوم شد (هاوزن و دیگران، 1383، 151).
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی به دستور غازان خان (694-703) نگارش جامعالتواریخ را آغاز کرد و جلد اول آن را در دوره همین ایلخان به پایان رساند که به نام تاریخ «غازانی» معروف است. اولجایتو به مولف کتاب دستور داد جلد دیگری شامل تاریخ عمومی عالم، به ویژه ممالک اسلامی و همچنین جلد سومی مشتمل بر مسائل جغرافیایی بر آن بیافزاید. قسمت اخیر یا این که از میان رفته و یا آن که بعدا به رشته تحریر درنیامده و فقط زمینه آن مطرح شده است، چرا که این کتاب در حال حاضر تنها در دو جلد در دسترس است (شریفزاده، 1375، 84-85). جامعالتواریخ به عنوان یک تاریخ جهانی یا آن گونه که در نزد علم تاریخ معروف است «تاریخ عمومی» از سرگذشت حضرت آدم، موسی، عیسی و دوران آغازین حکومت پادشاهان ایرانی و پیامبر اسلام تا حکومت سلطان ابوسعید بهادرخان (717-736) ادامه مییابد (شایستهفر، 1384، 61).
رشیدالدین که در کنار درایت و تدبیر در سیاست، در عالم ذوق و هنر نیز دستی تمام داشت. او علاوه بر کمال دقتی که در جمعآوری اطلاعات ذیقیمت برای تالیف شاهکار جاوید خود به کار برد، سعی داشت کتاب جامعالتواریخ و سایر تالیفات او به بهترین خطوط بر روی عالیترین اقسام کاغذ با تصاویر و جلدهای اعلی ترتیب داده شود. مجموعه تالیفات او در ادارهای که مخصوصا برای این کار تاسیس کرده بود به صورت نسخههای متعدد و به دست قابلترین و ماهرترین استادان فن به دو زبان فارسی و عربی مهیا و با نسخه اصل مقابله میشد و به بلاد مختلف جهان اسلام ارسال میشد (صداقت و خورشیدی، 1388، 96).
کتابخانه ربع رشیدی که متاسفانه بعد از قتل خواجه رشیدالدین (17 جمادیالاولی 718) به غارت رفت و قسمتی از کتابهای آن به فتوای معاندین و مخالفین خواجه به تهمت زندقه و الحاد سوخت و قسمت دیگر آن پس از قتل پسر دانشمند با کفایتش خواجه غیاثالدین محمد (یازدهم رمضان 736) به ضمیمه کتب شخصی این خواجه پراگنده و بسیاری از نفایس آن تلف شد از مهمترین و بهترین کتابخانههای دنیا بود و غیر از کتب نادره به زبانهای مختلف از نسخههای خط استادان خوشنویس و مصور به تصویرهای نقاشان نامی مقدار زیادی را خواجه در آنجا جمع آورده و وقف کرده بود (هنرمندان و آثار هنری، 1324، 34).
با وجود تمام تلاشی که خواجه رشیدالدین در راه نشر نسخههای تالیفات خود و حفظ آنها به کار برد، به علت غارت ربع رشیدی از جامعالتواریخ رشیدی در هیچ جا یک نسخه کامل به جا نمانده است. از نسخههای مصور باقی مانده از کتاب جامعالتواریخ که در زمان رشیدالدین و کمی پس از آن بر جا مانده می توان به مواردزیر اشاره کرد:
1. بخشهای پایانی جامعالتواریخ (از جوجی تا آخر غازان) محفوظ در موزه بریتانیا
2. برگههایی از یک نسخه از جامعالتواریخ مورخ سال 714 متعلق به یکی از ثروتمندان نیویورک.
3. یک نسخه قدیمی از جامعالتواریخ متعلق به کتابخانه ملی پاریس.
4. مجموعه رشیدیه (نسخه عربی) که در فاصبله سالهای 707-710 در ربع رشیدی به خط محمد بن محمد بغدادی زودنویس تحریر شده و در ابتدای آن مقدمهای به عربی در فهرست تالیفات رشیدالدین و ترتیب استنساخ آنها است. این نسخه در کتابخانه ملی پاریس است.
5. نسخه جامعالتواریخ طوپقاپوسرای در استانبول که نگارش آن در آخر ماه شعبان 717 به مقام بغداد به انجام رسیده است.
6. یک نسخه از قسمت اول جامعالتواریخ (انبیاء و سلاطین قدیم ایران و سیره پیامبر و خلفا تا آخر بنیعباس) که بعضی اوراق آن گم شدهه به خط عبدالوهاب بن اخی محمد بن حسنان بن اخی محمد بیابانکی که در 25 جمادیالاول 717 در دارالملک سلطانیه در کاروانسرای «صاحبالاعظم آصف الزمان خواجه رشیدالدین فضل الله بن ابی الخیر العالی الهمدانی» یعنی درست یک سال یک هفته کم قبل از قتل خواجه رشید به اتمام رسیده است. تذهیب نسخه مجموعه رشیدیه کار محمد بغدادی کاتب نسخه و محمد بن العفیف کاشانی است (هنرمندان و آثر هنری، 40-43).
7. نسخهای از جامعالتواریخ در قطع بزرگ (31در 41 سانتیمتر) در کتابخانه ایالتی رامپور وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و احتمالا تاریخ کتابت و مصور شدن آن پیش از میانه سده چهاردهم/ هشتم، در قطع بزرگ (33 در 43 سانتیمتر) است که بیش از 50 برگ آن شناسایی شده و بیشترشان در تملک کورکیان در نیویورک یا جزو دارایی رامیل طباق در پاریس است (صداقت و خورشیدی، 1388، 80).
8. دو قسمت از نسخه عربی جامعالتواریخ که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد، یک قسمت که در 707 استنساخ شده و شامل تاریخ انبیاء و سلاطین ایران قبل از اسلام و سیره حضرت رسول و خلفا و تاریخ غزنویان و سلاجقه و خوارزمشاهیان است و از ابتداء و انتهای آن پارهای اوراق افتاده در کتابخانه دارالفنون ادینبورگ در اسکتالند است. این نسخه هفتاد تصویر بسیار عالی دارد. این نسخه با نگارههای زیبایش از 2 آگوست در دانشگاه ادینبورگ به نمایش گذاشته شده و تا پایان ماه اکتبر در معرض تماشای بازدیدکنندگان از نمایشگاه است. قسمت دوم این نسخه نیز در سال 714 به انجام رسیده و دارای 100 تصویر به سبک نسخه اول است و اینک در انجمن آسیایی لندن نگهداری میشود. البته برخی نیز این دو بخش را، دو نسخه جدا با دو تاریخ عنوان کردهاند، که شاید دلیل آن تاریخ کتابت و مصور شدن آنها باشد (مهناز شایستهفر، 1384،15).
با وجود اختلاف هفت ساله بین دو بخش باقیمانده جامعالتواریخ، تصاویر آنها سبک واحدی از خصوصیات نقاشی دربار مغولی تحت حاکمیت رشیدالدین و اولجایتو را نشان میدهند. به استثنای چهره امپراطوران چینی، قطع و اندازه تصاویر همواره افقی است و حتی گاه تمام عرض صفحه نوشته شده را در برمی گیرد (کنبای، 1381، 18).
در تصاویر نسخههای جامعالتواریخ، از اسلوب هاشورزنی نقاشان چینی دوره تانگ بسیار استفاده و قلمگیریهای زمخت و نحوه جامهپردازی آنها مشخصا بینالنهرینی است. پیکرهای بلندقامت برخی تصاویر، الگوی بیزانسی را به یاد میآورند. در تصاویری که به تاریخ چین و مغول مربوط است، تاثیر نقاشی چینی آشکارتر است. با این همه، خصوصیات ایرانی را در بسیاری از نگارهها می توان تشخیص داد (پاکباز، 1384، 61). با آن که هنرمندان کارگاه هنری رشیدالدین، مسلما با ویژگی آثار چینی، آسیای مرکزی اروپا و غرب آشنا بودند، سبکی را منتج از منابع خارجی و از جهانی مستقل و متمایز به وجود آوردند. این روش دیرزمانی نپایید، اما دو نسخه جامعالتواریخ سالهای 706-707 و 714 تلاشی هوشیارانه برای تولید و ابداع روش و تکنیکی جدید را به نمایش گذاشت (صداقت و خورشیدی، 80، شایستهفر، 32).
مهمترين ويژگيهاي نگارههاي اين دو نسخه، كه به فاصله 7 سال از هم مصور شدهاند؛ برقراري ارتباط ميان سه فرهنگ و تمدن تأثيرگذار بر هنر دوره ايلخاني است. در بسياري از نگارههاي ا ين نسخه ارزشمند، عناصر هنر بيزانسي متأثر از نگارههاي مسيحي، عناصر هنر دوره چيني، متأثر از فرهنگ و طومارهای نقاشی دوره تانک چینی، فرهنگ مذهب بودایی و عناصر هنر ایرانی و اسلامی که از دورههای گذشته بویژه مکتب بغداد بینالنهرین به یادگار مانده، به خوبی در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار گرفتهاند. شکل طوماری و چینی نگارهها در کنار خطوط خشک و ضخیم لباسهای بیزانسی و ترکیببندی ایرانی نگارهها، مجموعهای منحصر به فرد از این نسخه را در دوره ایلخانی به نمایش میگذارد (صداقت و خورشیدی، 96).
با وجود ویرانی و انحطاط در بسیاری از زمینههای فرهنگی و هنری عصر مغول و ایلخانی، نگارههای زیبا به جا مانده از جامعالتواریخ آمدهاند تا از روند رو به رشد هنر نگارگری در دوره ایلخانی حکایت کنند. خواجه رشیدالدین فضل الله به عنوان کنشگری آگاه به امور سیاسی و اقتصادی، با بنای ربع رشیدیه که در آن دوران چون چراغی پر فروغ در دل سیاهی نادانی و بیخبری میدرخشید و استفاده از ظرفیتهای یک امپراطوری وسیع و جهانی برای دعوت از هنرمندان و اندیشمندان سرزمینهای مختلف، به خلق تاریخ جهانی جامعالتواریخ دست زد. تلفیق جامعالتواریخ با تصاویری گویا و زیبا که آفریده هنر و اندیشه هنرمندان بزرگ جهان آن روز نگارگری بود، جامعالتواریخ را به اثری ماندگار و گشوده به روی پژوهشگران برای بررسی دقیقتر زوایای مختلف عصر میانه ایران تبدیل کرده است.
مریم کمالی
پاكباز، رويين (1384)، نقاشي ايراني از ديروز تا امروز، تهران، انتشارات زرين و سيمين.
تجویدی، اكبر (1386)، نگاهي به هنر نقاشي ايران از آغاز تا سده دهم هجري، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
شایستهفر، مهناز (1384)، هنر شیعی، تهران: موسسه مطالعات هنر اسلامی.
شریفزاده، عبدالمجید (1375)، تاریخ نگارگری در ایران، حوزه هنری.
كنباي، شيلا (1381)، نگارگري ايراني، ترجمه مهناز شايستهفر، موسسه مطالعات هنر اسلامي.
هاوزن، اتینگ و دیگران (1383)، فعالیتهای فرهنگی و ادبی ایلخانان (سلسلههای تاریخ ایران)، ترجمه و تالیف یعقوب آژند، تهران: مولی.
صداقت، فاطمه، خورشیدی، زهرا بررسی مضامین مذهبی در نسخ خطی جامعالتواریخ، دوفصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات هنر اسلامی، ش 10، بهار-تابستان 1388، 77-97.
هنرمندان و آثار هنري، نسخههاي مصور جامعالتواريخ رشيدي، نشريه يادگار، ش13، آبان 1324، 33-42.