احمد اقتداری پژوهشگر برجسته تاریخ و فرهنگ ایران که نامش با نام خلیجفارس گره خورده است، در سال 1304 در شهر لار به دنیا آمده است. او درس آموخته رشته حقوق دانشگاه تهران است که به سبب انجام پژوهشهای بسیار در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران بویژه منطقه خلیجفارس و سالها تدریس در دانشگاه، مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه تهران کسب کرده است. اقتداری بیش از سی عنوان کتاب و صدها مقاله به نگارش درآورده که از جمله آنها میتوان به «آثار شهرهای باستانی: سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان» (1348)، «از دریای پارس تا دریای چین» (1363)، «لارستان کهن و فرهنگ لارستانی» (1372)، «آثار و بناهای تاریخی خوزستان»، «درد، درمان و دارو در باورهای مردم جنوب خراسان»، (1388)، «دولت عشق» (1392)، «دیار شهر یاران» (1354)، «زبان لارستانی» (1384)، «کاروان عمر: خاطرات سیاسی فرهنگی هفتاد سال پرماجرای قم» (1372) اشاره کرد. او دستی نیز در تصحیح و ترجمه آثار فراوان داشته که موضوع اصلی آنها به جغرافیا و فرهنگ خلیج فارس برمیگردد. از جمله این آثار میتوان به تصحیح «ارجان و کهگیلویه: از فتح عرب تا دوره صفویه» نوشته هانیس گاویه (1359)، «سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج فارس» نوشته محمدعلی سدیدالسلطنه، «سفرنامه سدیدالسلطنه: التدقیق فی سیر الطریق» نوشته محمدعلی سدیدالسلطنه، «فرهنگ لارستانی» و ترجمه کتابهایی همچون «آثار خوزستان»، تالیف هانیس گاویه و آئینهای دریانوردی کهن در اقیانوس هند و خلیج فارس، نوشته ابن ماجد (1372) اشاره کرد.
جناب استاد اقتداری ضمن سپاسگزاری از شما که فرصتی در اختیار بنده قرار دادید، گفتگو را اینگونه آغاز میکنم که شما دوره میانه ایران را چه مقطعی از تاریخ می دانید و اساسا تقسیمبندی شما از تاریخ ایران چگونه است؟
اصولا من با تقسیمبندی تاریخ ایران به دورههای منقطع موافق نیستم و معتقدم باید تاریخ را در بر اساس یک جریان متداوم بررسی کرد که در آن وقفهای وجود ندارد. تاریخ ایران به عنوان یک جریان مداوم از حکومت عیلامیان، آشوریان، سومر و اکد شروع شده و با امپراتوری هخامنشیان، سلکویان، اشکانیان و ساسانیان به سلسلههای دوره اسلام پیوند خورده است. دوره اسلامی با حکومت طاهریان، صفاریان و سامانیان آغاز و تا عصر قاجار، پهلوی و اکنون جمهوری اسلامی ادامه یافته است. در دوره هر یک از این حکومتها وقایع اجتماعی، نظامی، اقتصادی و فکری رخ داده است که چون جریانی در تاریخ تداوم داشته اند. به عنوان مثال در حال حاضر در همسایگی ما خطر داعش به وجود آمده است که نتیجه وهابیگری است ولی وهابیت خود برخاسته از تفکر سلفیگری است که تاریخی بلند در جهان اسلام دارد و مطلب تازهای نیست. نمونه دیگر قیام شاه اسماعیل صفوی است که زمینههای آن از دورههای پیشتر یعنی مغول و تیموری پیریزی شده است. اخراج هلندیها و انگلیسیها از ایران در دوره شاه عباس نیز در ادامه جریانی از وقایع تاریخی است که ریشه در گذشتهای دورتر از عصر صفوی دارد. بنابراین به نظر من ما دورهای به نام دوره میانه آنگونه که از گذشته و بعد خود منقطع باشد نداریم.
شما به عنوان یکی از محققانی که پژوهشهای برجستهای در خصوص تاریخ ایران انجام دادهاید، جغرافیای تاریخی ایران را شامل چه بخشهایی میدانید؟
جغرافیای ایران در زمان عیلامیان که با مرکزیت شوش حکومت میکردند از دامنههای کوه پامیر تا سواحل بلغارستان و رود دانوب را در بر میگرفته است. چنگیز مغول همین مناطق را که از سواحل شرقی چین تا دریای مدیترانه را در برمیگرفته به تصوف خود درآورد تا امپراتوری بزرگ مغولان را بنیان گذارد. جغرافیای ایران یک جریان دائمی و منفصل است که به علت جریانهای تاریخی دست به دست میشده است، اما فرهنگ ایران به طور مستمر در تمام این مناطق حضور داشته است. به نظر من حوزه جغرافیای تاریخی ایران را میبایست با توجه به گستره فرهنگی آن درنظر گرفت. به عنوان مثال بسیاری از واژههای فارسی در خصوص موضوعات مختلف از جمله غذاها همچنان در کشورهایی که از جغرافیای اکنون ایران مستقل هستند کاربرد دارد. مثل واژه کباب که در ترکیه امروز کاربرد دارد.
امروز در تقسیمبندیهای جهانی ایران را بخشی از خاور میانه میدانند و بعضا همراه با افغانستان بخشی از کشورهای آسیای مرکزی قلمداد میکنند. شما ایران را جزو کدام منطقه میدانید؟
ایران بخشی از خاورمیانه است که ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را در برمی گیرد. به نظر من افغانستان و ایران جزو یک تقسیمبندی قرار میگیرند و پیوند این دو کشور آنقدر زیاد است که نمیشود آنها را حتی در تقسیمبندی آسیا به بخشهای مختلف از جمله آسیای صغیر، خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب شرقی آسیا از هم تفکیک کرد. افغانها در دوره صفوی به اصفهان حمله کردند و باعث سقوط حکومت صفوی شدند ولی خود افغانها بعدها از این اقدام پشیمان شدند. محمود افشار در تایید این مطلب که افغانستان بخشی از ایران و ایران بخشی از افغانستان است مقالات متعددی نگاشته است. این تقسیمبندی در ادامه جریان استعماری انگلیس و کمپانی هند شرقی است که در عصر قاجار افغانستان را از ایران جدا کرد و در ادامه وقایع سیاسی مختلف سرنوشت افغانستان را با وقایعی متفاوت از جریانهای تاریخی ایران گره زد.
خلیجفارس در ایران پس از اسلام تا پایان حکومت صفوی دست کدام قدرتها بوده و در کنار جاده ابریشم چه نقشی را ایفا میکرده است؟
خلیجفارس تا پیش از دوره صفوی بیشتر در دست ایران و کشورهای عرب جنوب خلیجفارس بود که به صورت شیخنشین اداره میشد. بعدها با طرح مساله تجارت ادویه با هند و بسته شدن راه تجارت زمینی توسط عثمانی توجهات به سمت خلیجفارس و تجارت دریایی جلب شد که نتیجه آن بر هم خوردن معادلات قدرت در سطح بینالمللی و آغاز پدیدهای به نام استعمار بود. کشف نفت در خلیج فارس از عوامل مهمی بود که توجهات جهان را به سمت خلیج فارس جلب کرد. لازم است اینجا به عنوان خلیجفارس اشاره کنم که از دوران باستان و از اولین نقشههای به جا مانده از جهان نام این منطقه با عنوان خلیج فارس زینت یافته است. اعراب متاسفانه با پرداخت پول برای تغییر شرایط به نفع خود حتی در زمینه تغییر نام خلیجفارس نیز به پول متوسل شدهاند. بنده در سفری که به اتفاق ایرج افشار و مجتبی مینوی به انگلیس داشتم با یکی از محققان برجسته دیدار کردم مه نام خلیج فارس را در کتاب خود به خلیج عربی تغییر داده بود. در این دیدار از ایشان پرسیدم که چرا شما که با تاریخ و نقشه های تاریخی این منطقه آشنایی دارید نام خلیج فارس را تغییر دادهاید و او پاسخ داد که اعراب به من پول دادند و من این نام را تغییر دادم. شما به من پول بیشتری بپردازید، من هم همان خلیجفارس را مینویسم. بر این اساس ما میبایست آگاهانه و در عرصههای بینالمللی از نام خلیجفارس که هم نام و هم وجودش بخشی گریزناپذیر از جغرافیای تاریخی ما است دفاع کنیم و بر آن پافشاری داشته باشیم.
من اصولا با عنوان جاده ابریشم موافق نیستم. درست است که ابریشم یکی از اقلام تجاری بود که مسیر چین تا اروپا و دریای مدیترانه را میپیمود ولی تنها کالای تجاری نبود و در کنار آن بسیاری از محصولات دیگر از جمله طلا و دیگر فلزات، ادویههای متنوع و منسوجات رد و بدل میشد. به نظر من این نام اصطلاحی نبود که در دورههای گذشته مثلا دوره سلجوقی یا مغول برای نامیدن جاده ابریشم به کار میرفته است و بعدها معمول شده است. تسلط بر این راه بزرگ تجاری که حدود 8000 کیلومتر وسعت داشت محل اختلاف بسیار بین قدرتهایی بود که بر بخشهایی از این راه تجاری تسلط داشتند و سعی میکردند در بهره بردن از مزایای این جاده از دیگر قدرتها پیشی بگیرند. به عنوان مثال در دورههایی از تاریخ ایران بویژه در عصر صفوی میان ایران و روسیه بر سر تسلط بر این جاده مناقشات بسیاری رخ داده است. جاده ابریشم تنها یک راه مستقیم از چین تا دریای مدیترانه نبود، بلکه راههای فرعی بسیاری از آن منشعب میشد که یکی از آنها پس از عبور از خراسان و اصفهان به بندر سیراف در ساحل خلیج فارس میرسید. بندر سیراف در دوره آل بویه یکی از مهمترین بنادر تجاری جهان بوده است.
شما آثار بسیاری در خصوص جغرافیای تاریخی شهر لار نوشتهاید. از نظر شما این شهر چه نقشی در جغرافیای تاریخی ایران و نیز در امور اقتصادی بازی کرده است؟
شهر لار در دوره تجارت ونیزیها و بعد در دوره صفوی و تجارت هلندیها، پرتغالیها و انگلیسیها اهمیت بسیاری داشت، زیرا کشتیهایی که به خلیج فارس میآمدند معلوم نبود چه زمانی به هرمز و بندرعباس میرسند. از این رو تاجران ایرانی و خارجی که در ایران حضور داشتند برای پرهیز از گرمای بندرعباس به شهر لار که هوای خنکتری داشت پناه میبردند. وقتی کالاها وارد بندرعباس میشد، قاصد به تاجران مقیم در لار خبر میداد. تجار پس از مبادله کالا به لار و از آنجا به اصفهان و شهرهای داخلی ایران میرفتند. بدین ترتیب لار به خاطر قرار گرفتن در سر راه بندرعباس به شیراز و اصفهان به یکی از مراکز مهم تجاری تبدیل شد. در شهر لار بازاری به نام قیصریه وجود دارد که سابقه ایجاد آن به دوره پیش از اسلام میرسد و در تمام دورههای تاریخی ایران اهمیت خود را حفظ کرده است. ارتباط تجار خارجی از جمله ونیزیها با مردم محلی از طریق یهودیها صورت میگرفت که به زبان ونیزیها مسلط بودند، به همین خاطر در شهر لار اکثریت قاطعی از اقلیت یهودی زندگی میکردند. حضور یهودیها در امور تجاری محدود به لار نبود. به عنوان مثال آنها در شهر اصفهان تجارت اقلام مختلف از جمله صنایع دستی، پارچه، کفش و کلاه را در اختیار داشتند. در کنار یهودیها، ارمنیها نیز در امور تجاری دستی تمام داشتند و حضور آنها در امر تجارت ابریشم در دوره صفوی قابل توجه است. آنها در شهرهای بندری از جمله بوشهر نیز حضور داشتند. در شهر لار نیز حضور قابل توجهی داشتند و بناهای خاص از جمله مدرسه ویژه خود بنا کرده بودند.
آیا در حال حاضر کاری در دست چاپ دارید؟
بله در حال حاضر چند اثر در دست چاپ دارم که امیدوارم هر چه زودتر منتشر شود. از جمله آنها میتوانم به کتاب «وقایع مشروطیت در سواحل خلیج فارس و دریای عمان» اشاره کنم که به موضوع مداخلات انگلستان در سواحل خلیج فارس در عصر مشروطه میپردازد. این کتاب به زودی توسط نشر دنیای کتاب منتشر میشود. نیز دو اثر با عنوان «ایران جاوید با زبان فارسی و آیین شیعی استوار است» و «ایران جاوید با تاریخ و فرهنگ ملی استوار است» که قرار است زیر نظر موقوفات افشار به چاپ برسد.
از شما به خاطر فرصت و اطلاعاتی که در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزارم.
تنظیم مصاحبه: مریم کمالی