دکتر احسان اشراقی، استاد برجسته گروه تاریخ دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم است. وی در سال 1328 مدرک کارشناسی رشته تاریخ و جغرافیا و در سال 1341 مدرک کارشناسی ارشد رشته تاریخ و علوم اجتماعی را از دانشگاه تهران اخذ کرد. سپس در مقطع دکتری رشته تاریخ دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در سال 1348 موفق به اخذ مدرک دکترای تخصصی تاریخ از این دانشگاه شد. دکتر اشراقی در کنار تدریس، به مدت بیست سال مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تهران و معاونت آموزشی دانشکده ادبیات این دانشگاه را برعهده داشت. وی در سال 1380 به علت پژوهش های علمی و فرهنگی درباره شهر قزوین، که زادگاه ایشان است به عنوان استاد ممتاز دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزیده شد. از ایشان تاکنون کتابها و مقالات متعددی به چاپ رسیده که از جمله آنها میتوان به نگارش «بیهقی تصویرگر زمان»، تصحیح «تاریخ جهان آرای عباسی» از میرزا محمد طاهر وحید قزوینی، «تاریخ سلطانی، از شیخ صفی تا شاه صفی» از حسینی استرآبادی، «خلاصه التواریخ» اثر قاضی احمد قمی و نیز ترجمه آثاری چون «نقش ترکان عثمانی در تشکیل و توسعه دولت صفوی» از فاروق سومر اشاره کرد.
جناب استاد اشراقی ضمن سپاسگزاری از شما که فرصتی در اختیار بنده قرار دادید، گفتگو را اینگونه آغاز میکنم که شما تاریخ ایران را به چه دورههایی تقسیم میکنید؟
در دورهای که ما تحصیل میکردیم اصولا تاریخ ایران به دورههای وسیعی چون عصر باستان، میانه و معاصر تقسیم نمیشد، بلکه تقسیمبندی بر اساس سلسلههای مختلف بود. شروع تاریخ ایران مثل هر سرزمین دیگر بر اساس پیدایش خط به دو دوره پیش از تاریخ و پس از تاریخ تقسیم میشد. بر این اساس ما تاریخ ایران را با شروع خط و سپس تشکیل شهرها و در واقع تمدن آغاز میکردیم و با مطالعه تمدنهای پیش از آریایی و پس از ورود آریاییها ادامه میدادیم.
بررسی سلسلههای مستقر در ایران به صورت سلسلههای جدا از یکدیگر صورت نمی گرفت بلکه چند سلسله در قالب یک واحد درسی به ما ارائه میشد. به عنوان نمونه واحدهای درسی حکومتهای مختلف مثل تاریخ سلوکیان و اشکانی، طاهری، صفاری و سامانی، غزنوی و سلجوقی، و یا مغولی و تیموری را در برمیگرفت.
حال اگر بخواهید قائل به تقسیمبندی متفاوتی از تاریخ ایران باشید، تاریخ میانه ایران را چه دورهای میدانید؟
بنده اصولا به تقسیم بخشی از تاریخ ایران به عنوان تاریخ میانه موافق نیستم و آن را متاثر از تقسیمبندی تاریخ اروپا میدانم. ما تاریخ اروپا را بر اساس سه دوره قدیم، وسطی و جدید مورد بررسی قرار میدادیم. بخشی از تاریخ اروپا با عنوان تاریخ وسطی شناخته شده است که بخشی از تاریخ روم تا رنسانس را دربر می گیرد که اصولا با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی اروپا تقسیمبندی دقیقی است. اگر تقسیم تاریخ میانه ایران بر اساس تاریخ وسطی اروپا و منطبق با دوره زمانی آنها باشد، تقسیمبندی نادرستی خواهد بود و با شرایط سیاسی و اجتماعی ما منطبق نیست. من با این تقسیمبندی موافق ترم که تاریخ ایران پس از اسلام را به چند برهه تقسیم کنید: طاهری و صفاری، سامانی و غزنوی، سلجوقی تا مغول، تیموری، صفوی، زندیه و افشار، قاجار و پهلوی.
شما به عنوان متخصص در جغرافیای تاریخی، جغرافیای تاریخ ایران را شامل چه بخشهایی میدانید؟
همانطور که از عنوان جغرافیای تاریخی برمیآید، جغرافیای ایران در دورههای مختلف دچار تغییرات بسیار شده است و از این رو نمیتوان برای آن مختصات دقیقی تعریف کرد. بر اساس جغرافیای تاریخی، افغانستان، بخشهایی از فققاز، قسمتهای وسیعی از آسیای مرکزی و نیز بخشهایی از کشورهای جنوب خلیج فارس از جمله بحرین جزو جغرافیای تاریخی ایران به حساب میآیند.
شما در تقسیم بندی جغرافیای سیاسی جهان ایران را جزو کدام منطقه می دانید، آسیای مرکزی یا خاورمیانه؟
درست است که ایران در دورههای گذشته گستره بیشتری داشته و بخشهایی از آن که اکنون از ایران جدا شده جزو آسیای مرکزی به حساب میآید، با این همه ایران امروز بخشی از خاورمیانه است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را در برمیگیرد.
در بررسی جغرافیای تاریخی ایران چه مسائلی نیاز به توجه و بررسی بیشتر دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است؟
به نظر من در بررسی وقایع تاریخی، در کنار توجه به امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نباید از مساله جغرافیا غافل شویم. تاریخ و جغرافیا دو رشته تفکیکناپذیر از علوم انسانی است که تاثیرات بسیاری بر یکدیگر داشته و توجه به این دو علم در قالب جغرافیای تاریخی میتواند بسیار راهگشا باشد. از جمله مسائلی که به نظر من میبایست به آن توجه داشت، مساله جبر جغرافیایی و تاثیر آن بر وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی روان انسانهاست و خود میتواند نقش تعیین کننده در وقایع تاریخی بازی کند. از این در تحلیل وقایع تاریخی در هر سطحی هرگز نباید از شرایط اقلیمی و تاثیر ناگزیر آن بر سرنوشت افراد غافل بود. جغرافیای انسانی از جمله وضعیت شهر و روستا، پراکندگی جمعیت و کار و حرفه افراد در مناطق مختلف که گاه با موضوعات اجتماعی پهلو میزند نیز از جمله مقولاتی است که باید مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد.
در پایان لازم میدانم از شما به خاطر فرصتی که در اختیار ما قرار دادید صمیمانه تشکر کنم.
تنظیم مصاحبه: مریم کمالی