کمبود گزارشات دقیق از زندگی روزانه در دوران میانه ایران

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

یکی از اساسی‌ترین مشکلات انجام تحقیق در دوره میانه ایران بویژه در مورد تاریخ اجتماعی کمبود گزارشات دقیق و جزئی از زندگی روزانه مردم است. علاوه بر گزارشات اندک به جا مانده  که در آثار مختلف از جمله سفرنامه‌، کتاب‌های تاریخی و ادبی و نیز منابع مذهبی، فقهی و حقوقی به چشم می‌خورد و بخش مهمی از تاریخ میانه ایران را تشکیل می‌دهد، کمبود گزارشات قابل اعتماد می‌تواند به مانعی بزرگ در انجام تحقیقات دقیق و موشکافانه تبدیل شود. از سوی دیگر در جهانی که تصمیم‌های درست در امور اجتماعی بر مبنای شناخت صحیح و مستند از جامعه صورت می‌گیرد، بی‌تردید کمبود گزارشات جزئی و حرفه‌ای خللی جبران ناپذیر در سیاست‌های کاربردی و تصمیم های حیاتی برای یک ملت به همراه خواهد داشت.

 با این همه، هستند محققان برجسته‌ای که با همین منابع محدود، تحقیقات قابل توجهی در خصوص تاریخ اجتماعی ایران در دوره میانه انجام داده‌اند. کتاب زندگی روزانه در امپراتوری مغول نوشته جورج لین از معدود کارهای محققانه‌ای است که به بررسی تاریخ اجتماعی امپراتوری مغول بویژه دو کشور ایران و چین می‌پردازد.[1] این کتاب در یک پیشگفتار و 12 فصل تنظیم شده که مروری کوتاه بر مطالب آن می‌تواند چشم‌انداز مناسبی از یک بررسی عالمانه در زندگی اجتماعی مغولان بگشاید که به تمامی بر پایه گزارشات محدود موجود در مکتوبات تاریخی بنا شده است و از این رو سرمشق مناسبی برای تحقیق در زوایای تاریک تاریخ اجتماعی در دوره میانه به دست می دهد. فصول این کتاب عبارتند از:

فصل اول مروری کوتاه بر تاریخ امپراتوری مغول: در این فصل مراحل شکل‌گیری امپراتوری مغول به عنوان پهناورترین امپراتوری به لحاظ وسعت جغرافیایی به طور خلاصه مرور می‌شود. حمله چنگیز به چین و ایران، شکل‌گیری نظام سیاسی و حقوقی جدید تا مرگ چنگیز و تقسیم امپراتوری میان فرزندان او و سپس شکل‌گیری دو امپراتوری یوآن (769-668)(1368-1271) در چین و حکومت ایلخانان (735-653)(1335-1256)در ایران از جمله موضوعاتی است که لین به در فصل اول از نظر می‌گذراند.

در فصل دوم با عنوان «زندگی کوچ‌نشینی» به بررسی «شکل و ساختار جامعه کوچ‌نشینی پرداخته و  تغییراتی که جوامع قبلیه‌ای اوراسیا در دوران حکومت مغولان و بویژه چنگیز خان از سر گذرانده‌اند مورد بررسی قرار می‌گیرد. ویژگی‌های جوامع قبیله‌ای و کوچ‌نشین مغول و روابطی که آنها با جوامع یکجانشین از جمله ایران و چین تا پیش از حملع مغول داشتند از موضوعات شاخص این فصل است. نکته قابل توجه آن است که قدرت سیاسی اقوام ترکی-مغولی در دست رئیس قبیله یا همان خان قبیله قرار دارد. این قبایل که در مناطق وسیع استپی موسوم به اوراسیا زندگی می‌کردند مبتنی بر دو عامل اشرافیت قبیله‌ای بویژه رئیس قبیله و نیز قدرت مذهبی شمن نوع جدید از نظام سیاسی را در جهان عصر میانه بنا نهادند. نویسنده در این دو فصل که بیشتر به صورت مقدمه‌ای بر موضوع اصلی کتاب است سعی دارد به معرفی وضعیت سیاسی و جغرافیایی و نوع زندگی مغولان بپردازد تا خواننده با نگاه دقیق‌تر فصل‌های بعدی کتاب را مورد مطالعه قرار دهد.

ده فصل بعدی که به طور دقیق‌تر به موضوع تاریخ اجتماعی می‌پردازد عبارتند از: «ویژگی‌های ظاهری»، «شیوه سکونت»، «ارتش»، «سلامت و پزشکی»، «نوشیدنی‌»، «غذا»، «مذهب»، «قانون و نظام حقوقی»، «زنان» و «داستان‌های عامیانه از مغولستان». همان طور که از عناوین این فصول برمی‌آید، این کتاب سعی دارد مبتنی بر گزارشات به جا مانده از مورخان، ادبا، مبلغان دینی و نیز جهانگردان، زندگی روزانه مردم از غذا و نوشیدنی گرفته تا پوشاک و خانه و نیز مذهب و نظام حقوقی و قضایی را مورد بررسی قرار دهد.

در این مقاله سعی می‌شود با مروری کوتاه بر گزارشات فصل سوم کتاب یعنی فصل مربوط به «ویژگی‌های ظاهری»، بر اهمیت در اختیار داشتن گزارشات و توصیفات مبسوط از زندگی روزانه برای انجام یک تحقیق کامل در زمینه تاریخ اجتماعی تاکید کند. در این فصل لین با توجه به گزارشات مختلف به معرفی شکل ظاهر مغولان از جمله شکل صورت، بدن، نوع لباس، تزئینات و زیورآلات آنها می‌پردازد.

با توجه به موضوع مقاله اولین نکته قابل توجه در خصوص گزارشات برجا مانده از زندگی روزانه مغولان آن است که بیشتر این مطالب توسط گردشگران، مبلغان مذهبی و بعضا جاسوسان اروپایی که از بخش‌های مختلف امپراتوری مغول بازدید می‌کرده‌اند تهیه شده است.

فرایر کارپینی، مبلغ مسیحی که از طرف پاپ در سال 644-642 به امپراتوری مغول سفر کرده بود، یکی از دقیق‌ترین گزارشات را از زندگی روزانه مغولان به دست می‌دهد. لین با آوردن بخش‌هایی از گزارش کارپینی عنوان می‌کند که: «از خلال گزارش او می‌توان دریافت که مردان و زنان مغول در بسیاری مواقع پوشش یکسانی دارند به طوری که تشخیص جنسیت آنها بسیار دشوار است. آنها لباس‌هایی بلند از جنس کرباس با زیرجامه‌ای از کتان یا ابریشم به تن دارند که در پایین لباس چاک خورده و در میانه تن بند دارد. زنان شوهر کرده لباس‌های بسیار بلندی به تن دارند که از جلو باز می‌شود».[2]

به همین صورت، ویلیامز روبروک، که کمی پس از فرایر کارپینی از لوئیس چهارم پادشاه فرانسه به قراقروم پایتخت امپراتوری مغول سفر کرده بود با دقت بسیار به توصیف شکل و ظاهر مغولان می‌پردازد. لین ضمن اشاره به فرازهایی از توصیفات روبروک آورده است که: «روبروک نظاره‌گر دقیق مغولان بود. او در گزارش خود به لوئیس چهارم پادشاه فرانسه نه تنها لباس و ظاهر مغولان که حتی عادات و خصوصیات رفتاری آنها را نیز با دقت توصیف کرده است.»[3] کاراکاس(1272-1201)، مورخ و کشیش ارمنی نیز که مدتی در اسارت مغولان به سر برده بود  به توصیف شکل و ظاهر مغولان پرداخته است. [4]

لازم به توجه است که نه تنها شمار گزارشات تهیه شده توسط اروپائی‌ها بسیار بیشتر از توصیفات آمده در کل منابع فارسی و چینی است، بلکه مطالب اروپایی‌ها به لحاظ ارائه گزارشات دقیق از حوادث مختلف و شرایط اجتماعی آنها بر نمونه‌های پارسی و چینی آن برتری دارد. لین با اشاره به همین گزارشات اروپایی بر اهمیت لباس در جامعه مغولی تاکید می‌کند:

«جامه و نحوه تزئین آن در جامعه مغولی حتی پیش از تهاجمات آنها به سرزمین‌های متمدن و تشکیل امپراتوری اهمیت بسیاری داشته است. شمار بسیار پارچه‌ بافان مسلمان که در دوره امپراتوری یوان به چین سفر کرده‌اند بر اهمیت منسوجات و جامه در جامعه مغولی تاکید دارد» (ص 42).

اگر چه حملات مغولان به سرزمین‌های متمدن بیشتر به منظور دستیابی به سرزمین‌های حاصلخیز صورت می‌گرفت، «اشتیاق مغولان به داشتن طلا و دیگر سنگ‌های قیمیتی، که در تزئین جامه های فاخر مغولی به کار می رفت، یکی از نیروهای محرکی بود که مغولان را به سمت سرزمین‌های متمدن و یکجانشین سوق می‌داد» (ص 48). مارکوپلو، برجسته ترین جهانگرد اروپایی به دربار مغول، از علاقه آنها به جامه‌های فاخر و آراسته به زیورآلات در سفرنامه خود اشاره کرده است.[5]

نباید از نظر دور داشت که با وجود تمام ویرانی‌هایی که در اثر حمله مغول در ساختارهای اجتماعی و فکری ایران ایجاد شد، علم تاریخ و تاریخ‌نگاری پیشرفت بسیار کرد و کتاب‌ها و منابع تاریخی بسیاری بر اثر آن پدید آمد. کتاب جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضل الله (717-648)(1318-1247) از جمله آثار ارزشمندی است که می توان در آن گزارشات دقیقی از وضعیت سیاسی و نیز اجتماعی ایران در عهد مغول به دست آورد.[6] در کنار کتاب های تاریخی می توان به منابع ادبی بویژه شعر نیز اشاره کرد که توصیفات برجامانده از امیرخسرو دهلوی شاعر بزرگ پارسی زبان(1324-1253) از نمونه این آثار است که از ظاهر چند تن از اسرای مغول به دست داده است.[7]

مشکل نداشتن گزارشات در مورد تاریخ میانه ایران در مورد دوره‌های پیش از مغول به مراتب بیشتر است و از همین رو بازسازی تاریخ اجتماعی ایران در دوره‌های پیش از مغول که هنوز پای گردشگران و مبلغان مسیحی به ایران باز نشده بود بسی دشوارتر است.  البته نباید فراموش کرد که منابع به جا مانده شامل تمام گزارشات نوشته شده در دوره میانه ایران درباره وضعیت اجتماعی مردم نیست چراکه بسیاری از منابع و اسناد بر اثر جنگ‌ها و حملات پی در پی به ایران از میان رفته‌اند؛ بخصوص که بسیاری از گزارشات که بعضا در کتابخانه‌ها و آرشیوهای بزرگ دولتی محافظت می‌شده، بنا به انگیزه های سیاسی و مذهبی در آتش جهل و استبداد سوخته‌اند.

با این همه، کمبود گزارشات دقیق از زندگی روزانه تنها یکی از مسائل اساسی انجام تحقیق در خصوص تاریخ اجتماعی ایران در دوره میانه است. از میان منابع به جا مانده نیز به ندرت می‌توان گزارشات دقیق و جزئی از شرایط اجتماعی جامعه ایران در دوره میانه به دست آورد. همین مساله نشان می‌دهد که فرهیختگان عصر میانه از مورخ و ادیب گرفته تا جهانگردان و علما نیاموخته بودند که چگونه از وقایعی که خود شاهد روی دادن آنها بوده‌اند و یا مکان‌هایی که بازدید می‌کردند گزارش دقیقی تهیه نمایند. به عبارت دیگر به نظر نمی‌رسد فرهیختگان ایران در مدارس و مکاتب آموزشی خود سنت گزارش نویسی از وقایع و رویدادهای مختلف از جمله جلسات بحث و مناظرات سیاسی، دیوانی، فکری، به ثبت رساندن آداب و رسوم اقشار مختلف مردم، و معرفی شهرها و آثار تاریخی مختلفی که بازدید می‌کرده‌اند را آموخته باشند. البته نمی‌توان از این مساله به سادگی گذشت که در ایران بیشتر گزارشات به صورت شفاهی ارائه می‌شده و به طور کلی  منطق شفاهی نسبت به منطق کتبی کاربرد بیشتری داشته است گویا سنت روایت شفاهی رویدادها و حفظ سینه به سینه آن به جای نوشتن گزارشی دقیق و همه جانبه از میراث اجدادی ماست.

شاید این مساله به ذهن خطور کند که چه بسا فرهیختگان عصر میانه نگاه متفاوتی به زندگی اجتماعی خود داشته‌اند و از نظر آنها ضبط بسیاری از وقایع و یا ارائه گزارش از بسیاری از رویدادها ضروری به نظر نمی‌رسیده است. با این همه نمی توان از نظر دور داشت که در همین زمان محققان و جهانگردان اروپایی فارغ از هر هدفی که در تهیه گزارشات خود دنبال می‌کردند نگاه دقیق‌تری به همان وقایع و رویدادها داشته‌اند و با نگاه کاربردی‌تری گزارشات خود را تهیه می‌کردند. درست است که آنها بیشتر این گزارشات را برای نیاز زمان خود و استفاده پاپ و پادشاهان اروپایی تهیه می‌کردند ولی همین مطالب علاوه بر اینکه در زمان خود دستمایه اتخاذ تصمیم های صحیح و کنش و واکنش های مناسب در برخورد با کشورها و حکومت‌های مورد نظر را فراهم می‌کرد و این خود حربه ای موثر برای تسلیط و استیلای در دوران‌های آتی شد به مرور زمان نیز به بخشی از شناسنامه زندگی مغولان و تاریخ اجتماعی آنها تبدیل شده و از این رو ارزش بی‌نظیری یافته است.

با توجه به مساله مهم یعنی کمبود گزارشات دقیق در خصوص تاریخ میانه ایران، حال این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که آیا محققان امروز ایران آن قدر از تاریخ درس آموخته‌اند که از وقایع مهم زندگی خودشان، جلسات بحث و تبادل آرا در موضوعات مختلف اداری، علمی و فرهنگی که در آن شرکت می‌کنند، مکان‌هایی که بازدید می‌کنند و در مجموع هر آن چه می‌تواند به شناخت بهتر از وضعیت اجتماعی جامعه کمک کند و بعدها به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شود گزارش دقیق تهیه کنند؟ همان طور که از کتاب لین آموختیم گزارشات آمده از جزئیات زندگی هر روز از جمله خوراک و پوشاک و نحوه سکونت می‌تواند به بخشی مهم از تاریخ اجتماعی ایران تبدیل شود. درست است که تکنولوژی و ابزارهای آن فرایند ثبت وقایع را تسهیل کرده است ولی همین اسناد که به صورت عکس، فیلم و نقشه در می‌آیند باید با توصیفات دقیق و البته مکتوب از زندگی اجتماعی همراه شوند تا ارزشی دوچندان پیدا کنند. بویژه آن که بسیاری از موضوعات و پدیده‌های اجتماعی هستند که هرگز نمی توان آنها را در چارچوب عکس و فیلم جاودانه کرد. صحنه تاریخ به ما گوشزد می کند که در بستر یک منطق مکتوب می‌بایست یک سنت گزارش نویسی را برپا داشت.

مریم کمالی

Daily Life in the Mongol Empire



[1] . George Lane, Daily Life in the Mongol Empire, Westport, Connecticut and London: Greenwood Press, 2006.

[2] . Lane, Daily Life in the Mongol Empire, p. 44; “Travels of Friar Odoric,” in Henry Yule, Cathy and the Way Thither, Millwood, N.Y.; Kraus Reprint, 1967, pp. 228-29.

[3] . Lane, Daily Life in the Mongol Empire, pp. 40-42; William of Rubruck, The Journey of William of Rubruck to the Eastern Parts of the World, 1253-55, trans. From the Latin and ed. with an introductory notice, by William Woodville Rockhill, London: Hakluyt Society, 1990, ch. 6.

[4] . Lane, Daily Life in the Mongol Empire, p. 33; Grigor of Akanc, History of the Nation of Archers, trans. R. Blake and R. Frye, Cambridge: Harvard University Press, 1954, p. 295.

[5] . Lane, Daily Life in the Mongol Empire, pp. 48-50; Marco Polo, Complete Yule-Cordier Edition of Marco Polo’s Travels by Marco Polo and Rustichello of Pisa, The Project Gutenburg EBook of the Travels of Marco Polo, vols. 1 and 2.

[6] . Rashid al-Din, Jama’ al-Tavarikh, ed. Mohammad Roshan and Mostafah Musavi, Tehran: Nashr Alborz, 1994, 587-588.

. مایر خسرو دهلوی، کلیات، با مقدمه و تصحیح محمدباقر دشتی، تهران: گل مریم، 1378، ص 532.[7]

خواندن 6099 دفعه آخرین ویرایش در یکشنبه, 26 بهمن 1393 23:13 یکشنبه, 26 بهمن 1393