دکتر ارین توماس دیلی استاد تاریخ دانشگاه لیسستر است که بر روی تاریخ دوره میانه از اواخر امپراتوری روم تا آغازین سدههای پس از کار میکند. پژوهشهای او بیشتر بر تغییرات در رفتارهای اجتماعی و برآمدن ساختارها و نهادهای جدید سیاسی و فکری در جهان پس از امپراتوری روم متمرکز است. او پایاننامه دکترای خود را در دانشگاه لیدز تکمیل کرد که با عنوان شاهبانوان؛ همسران کنیزان؛ گریگوری تورز و زنان شاخص مرووینج[1] به صورت کتاب منتشر شد. کتاب مهم دیگر او درگوند: شاهبانو و سنت پادشاهی مرووینجها[2] است که به زودی به زینت چاپ آراسته میشود. (انتشارات دانشگاه آکسفورد: ۲۰۲۲). درضمن، دکتر دیلی یکی از ویرایشگران مجموعه مقالات مقالات فضای صومعه در گذر زمان[3] است. دکتر بیلی به عنوان ویراستار با انتشارات بریپلوس و انتشارات دانشگاهی أمستردام همکاری کرده است. او در حال حاضر مشغول انجام پروژه پژوهشی وسیعی در زمینه استثمار جنسی بردگان در فضای خانه در جهان وسیع مدیترانه در فاصله سدههای چهارم تا نهم میلادی است.[4]
جناب آقای دکتر دیلی برای من افتخار بزرگی است که با شما در مورد پژوهشهایتان در زمینه تاریخ دوره میانه گفتگویی داشته باشم. اجازه دهید گفتگو را با این پرسش آغاز کنم که شما دوره میانه را چه برهه از تاریخ میدانید؟
پهنه پژوهش من از أواخر قرن سوم تا اوایل قرن دهم میلادی را در بر میگیرد، دورهای که هم میتوان آن را دوره باستان و هم دوره میانه توصیف کرد. عنوان دقیق گذاشتن بر روی این دوره دشوار است زیرا در این برهه از تاریخ تغییرات عمیقی صورت گرفته است و مساله عنوان دادن، اولین مشکلی است که پژوهشگری که بر روی این دوره از تاریخ کار میکند با آن روبرو میشود. اما دقیقا همین تغییرات عمیق است که من را به این برهه از تاریخ علاقهمند میکند. در آغاز این دوره امپراتوریهای روم و ایران در مرزهای مناطق عربنشین و سوریه با هم روبرو شدند. مدتی بعد؛ سرزمینهای غربی و لاتین امپراتوری روم سقوط کرد و به دست بربرها افتاد. مردمی که قرنهای متمادی خود را رومی میدانستند به تدریج با هویتهای جدید از جمله فرانک و گوتیک خود را معرفی کردند. چند قرن بعد مرز میان روم و ایران مرکز امپراتوری جدیدی با عنوان «خلافت» شد که اول در دمشق و سپس در بغداد مستقر گردید. تغییرات هویتی مشابهی نیز در این منطقه شکل گرفت و البته این تغییرات با دگرگونی مذهبی نیز همراه شد که در آن جهان چندین خدایی از تاریخ محو شد و یکتاپرستی به طور قاطع بر جهان مسلط گردید. این دگرگونی چگونه صورت گرفت و برای مردمی که آن را تجربه میکردند چه معنا داشت؟
میشود کمی در مورد کتاب ارزشمند خود شاهبانوان، همسران کنیز گریگوری تورز، و زنان شاخص مرووینج[5] توضیح دهید؟
نوشتههای گریگوری تورز؛ اسقف؛ مورخ و شرححال نویس قدیسین پر از داستانهای شگفتانگیز است. داستان اربابان بیرحم، شیادیهای مذهبی، بردگان جاهطلب و جنگجویان سرسخت در کنار سنتهای قدرتمند، اسقفهای مذهبی و دهقانان زحمتکش. پژوهشگران زیادی به خاطر اهمیت تاریخی و صادقانهتر بگوییم برای سرگرمی به این موضوعات پرداختهاند. مجموعه نوشتههای بسیار ارزشمندی برای بررسی وجود دارد. گریگوری در ضمن مطالب زیادی در مورد زنان مینویسد؛ بویژه زنانی که نقش بسیار مهمی در تاریخ بازی کردند. تاکنون کارهای پژوهشی چندانی برای بررسی این موضوعات انجام نشده است. توجه من برای اولین بار وقتی به این موضوع جلب شد که روایت گریگوری از راهبههای شورشی در پویترز را خواندم که پس از تلاشی ناموفق در برکناری رییس صومعه خود از قدرت صومعه را ترک کردند. این کتاب ایدههای گریگوری درباره زنانی که برای او و دورانی که او زندگی می کرده از اهمیت برخوردار بودند را مشخص میکند و از انگیزهها و اهداف آنها پرده برمیدارد.
مرووینجها بر سرزمینی فرمان میراندند که زمانی بخشی از امپراتوری روم بوده است. شما در کتاب خود خاطرنشان میکنید که مرووینجها خود را از دیگر حکومتها و نیز از ساکنان رومی منطقه گل که گریگوری به آنها عنوان بربرها داده متمایز میکنند. میشود توضیح دهید که تفاوت مرووینجها با دیگر حکومتها که پس از سقوط روم پدید آمدند چه بود؟
مرووینجها و افراد شاخص آنها که از فرانکها بودند در مورد ریشه و تبار خود اسطورهها و داستانهای خاصی دارند. یک داستان خیالی اشاره دارد که آنها از نسل گونهای هیولای دریایی هستند. اسطوره دیگری مدعی میشود که آنها بازمانده گمشده از مردم تروا هستند. مرووینجها چنین داستانهایی را میساختند زیرا آنها نیاز داشتند برای خود هویتی آفریده که آنها را از دیگر بربرها متمایز کند و حتی از آنها برتر بداند؛ حال آنکه مروینجها با دیگر مردمانی که بخشی از امپراتوری روم را تصاحب کردند تفاوتی نداشتند.
وقتی امپراتوری روم تسلط خود را بر بخشهای عظیمی از قلمرو خود از دست داد؛ مردمی که در این سرزمینها زندگی میکردند (مثل گلها که قلمروشان بالاخره تحت حاکمیت مرووینجها افتاد) خیلی زود از این اندیشه که خود را رومی بدانند دست برنداشتند. درست مثل ما که اگر خودمان را تحت حاکمیت گروه جدیدی از نخبگان ببینیم هویت خود را عوض نمیکنیم. حاکمان جدید متعلق به گروهی از مردم بودند که رومیها همواره آنها را «بربر» مینامیدند. خانواده سلطنتی مرووینجها به عنوان نمونه گروهی از مردم (که در آغاز بیشتر شبیه باند جنگی بودند) و با عنوان فرانک شناخته میشدند را رهبری میکردند. فرانکها مدتهای طولانی در بهبوهه قرن پنجم در کنار رومیها و گاه بر ضد آنها جنگیده بودند. فرانکها و خاندان سلطنتی مرووینجها بر گل مسلط شدند و در قلب سرزمین روم باستان پادشاهیای وسیعتر و قدرتمندتر از دیگر پادشاهیهای آن دوره جهان غرب را بنیان نهادند. قدرت و نفوذ آنها احتمالا مهمترین شاخصی بود که آنها را از دیگر قدرتهای غرب آن زمان متمایز میساخت (و آنها به خوبی از این موضوع آگاه بودند).
پژوهش شما متمرکز بر أواخر دوران امپراتوری روم و پس از آن از أواخر دوره باستان تا اوایل عصر میانه است که برهه انتقالی مهمی در تاریخ است. آیا شما در نظام بردگی بویژه زنان برده تغییر قابل توجهی مشاهده میکنید؟ به عنوان نمونه آیا مسیحیت نظام بردهداری را دچار تغییر یا وقفه نکرد؟
جامعه روم میان بردههایی که بر زمینهای وسیع کشاورزی کار میکردند و آنها که در خانهها به کار گرفته میشدند تمایز قایل میشد. گروه اول همواره موضوع پژوهشها بوده و مورخان تلاش دارند مسیر تحول آنها را از بردههای مشغول به کار کشاورزی تا سرفهای دوره میانه دنبال کنند. گروه دوم به اندازه گروه اول مورد توجه قرار نگرفتهاند گرچه نزدیکی آنها به طبقه آزادان-سهیم شدن هر روزه در فضای زندگی آنها-نشان میدهد که آنها در این مقطع از دگرگونیهای اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار بودند. بیشتر بردههای خانگی را (و البته نه همه آنها را) زنان و کودکان تشکیل میدادند. آنها نسبت به سوء استفادههای جسمی و جنسی آسیبپذیر بودند و این شرایط با وجود تحولات و تغییرات این عصر به طور محسوس ثابت ماند. گسترش دین مسیحیت باعث وقفه در نظام بردهداری نشد. در تمام این دوران کلیسا بردهداری میکرد و بردهها را اموال متعلق به کلیسا تلقی مینمود. اخلاقگرایان مسیحی ممکن بود در مورد چگونگی بردهداری نظراتی عنوان کنند ولی با انجام بردهداری مخالفت جدی نداشتند.
سپاسگزارم. شما دست کم دو مقاله خیلی خوب در مورد جنبش رهبانیت[6] نوشتهاید. میشود کمی در مورد این مفهوم توضیح دهید و این که این مفهوم چگونه در دوران میانه گسترش یافت؟
جنبش رهبانیت نماینده تلاش افرادی است که به صورت فردی یا گروهی جهان و وسوسههای آن را در جستجوی امر مقدس و پاداش دنیای پس ار مرگ رها میکنند. این ایدهها ریشه در جامعه خاور نزدیک پیش از دوره مسیحیت داشت؛ در انجیل یوحنا آمده است: «دنیا و آنچه در دنیاست را دوست مدارید، زیرا اگر کسی دنیا را دوست بدارد، محبت پدر در وی نیست. زیرا آنچه در دنیاست از شهوت جسم و خواهش چشم و غرور زندگانی از پدر نیست، بلکه از جهان است. و دنیا و شهوات آن در گذر است، لکن کسی که به أراده خدا عمل میکند تا به ابد باقی میماند.»[7] اما رهبانیت ایجاد شد تا جایگاهی مهم و متمایز را در اعمال مذهبی کلیسای مسیحیت بازی کند. گروهی از افراد همفکر که در کنار هم گرد میآمدند و خود را ملزم به پرهیز از زندگی زناشویی و دوری از روابط جنسی میدانستند. اغلب به روزه گرفتن و پرهیز از زندگی مادی مشغول بودند لباسهای ساده میپوشیدند خود را در یک صومعه حبس میکردند و وقت خود را به طاعات و عبادات میگذراندند. این صومعهها به نوبه خود اهمیت ویژهای پیدا کردند و اگرچه راهبان و راهبهها متعهد به داشتن زندگی ساده و فقیرانهای بودند تشکیلات صومعه موفق به اندوختن زمین و ثروت فراوان شدند. برخی صومعهها به مراکز تولید و دانش تبدیل شدند. گروهی کارشان تولید عبادتکننده و در ضمن تقویت عابدان بود. این تنش زمینههایی را برای فساد ایجاد میکرد که به نوبه خود اصلاح بر مبنای چرخهای لازم میساخت.
در قرآن (صوره حدید) رهبانیت را تلاش مردان و زنان برای خشنود ساختن خدا تعریف میکند مساله ای که انسانها اختراع کردند و نتوانستند آن را به صورت مستمر کنند: «ما به آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم ولی بسیاری از آنها فاسقند.»[8] این انتقاد که در متنی اساسا مربوط به قرن هفتم آمده انتقادی را بیان میکند که به ویژه مربوط به این دوره است و بر فاصله میان اهداف ایدهآل و نتایج واقعی و در نتیجه احتیاج مداوم به اصلاحات تاکید میکند و بر درک عمیق خود از پویایی موجود در جنبش رهبانیت صحه میگذارد.
در مقاله «محدودیت و انحصار در صومعههای گل در قرن ششم» و «معرفی فضای صومعهگری: در سالهای آغازین ۲۵۰-۷۵۰» که در کتاب مجموعه مقالات فضای صومعه در گذر زمان[9] به چاپ رسیده شما به بررسی رابطه میان جنبش صومعهگری و فضا و تغییرات آن در طی زمان میپردازید. میشود کمی بیشتر در این خصوص توضیح دهید؟
جنبش صومعهگری با سفر چند فرد متهور به بیابان و صحرا برای نزدیک شدن به خدا با فاصله گرفتن از جهان و وسوسههای آن آغاز میشود. اما همین حرکت منجر به ایجاد مجتمعهای صومعه شد مراکز تولیدی که ثروت جمع میشد و از دل آن بناهای عظیم ساخته میشد. آن فرایند تاریخی تنها در صورتی قابل فهم است که «فضا» به عنوان موضوع با ارزش تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. صومعهها با ایجاد لایههای مختلف انزواگرایی و همانند معبدی با محراب داخلی پستوها و اتاقهای جلویی با جهان خارج رابطه ایجاد کردند. فرایندی که از طریق آن این توسعه و البته همرا ه با مخالفتها ایجاد شد زوایای بسیاری از نیروهای پویای جامعه اوایل قرون میانه را روشن میکند.
برای انجام این چنین پژوهشهای برجسته لازم است شما مهارتهای خاصی ویژه مانند خواندن نسخههای خطی داشته باشید و چند زبان بندانید. میشود توضیح دهید جگونه این مهارتها و دانش به شما در انجام پژوهش کمک میکند
برای من مهمترین مهارت در موقع خواندن متون تاریخی توانایی خواندن میان خطوط است. نباید با متون مثل معدن اطلاعات برخورد کرد. آنها یک گفتگویای پویا میان نویسنده و خواننده هستند که در آن هنجارها و انتظارات جامعه وسیعتر قابل تشخیص است. مهارتهای زبانی البته اهمیت فراوان دارند زیرا متون اصلی دارای نکات ظریفی هستند که در هنگام برگردان به زبان دیگر این نکات گم میشوند.
آیا دوران میانه توجه پژوهشگران و دانشجویان بسیاری را در انگلستان به خود جلب میکند؟
بله البته. دوره میانه بر پهنای جغرافیایی انگلستان اثر گذاشته است از کلیساهای انگلوساکسون بازمانده از آن دوره گرفته (که حتی امروز هم مورد استفاده قرار میگیرند) تا موانع استحکامات بزرگی که در مرز والش با عنوان آفا دوک شناخته میشود. بسیاری از کسانی که با این بناها روبرو میشوند کنجکاو شده آرزو میکنند به عنوان دانشجو یا پژوهشگر حرفهای این دوره را مورد کندوکاو قرار دهند. بخش دیگر با آثار هنری ظریف بازمانده از این دوره در موزهها یا نسخههای خطی نگاهداری شده در آرشیوها برخورد میکنند. برای برخی علاقه با سفر به مکان دیگر ایجاد میشود مثلا با خانواده به فرانسه سفر میکنند و همین سفر آنها را به موضوع علاقمند میکند. برخی مردم با میراث خانوادگی که ریشهاش بیرون حوزه انگلستان است تاریخ دوره میانه را برای روبرو شدن با گذشته ای استفاده می کنند که برای آنها جالب توجه استُ شاید با این نگاه که میان دوره میانه در انگلستان و جای دیگر از جهان در آن دوره ارتباط ایجاد کنند. این گونه پژوهش پر از شگفتیهاست. در یک سو یک دینار طلا از منطقه اوف سکهای که در انگلستان توسط پادشاه قرن هشتم ضرب شده و نام او بر روی سکه ضرب شده و در سوی دیگر یک دینار منصور خلیفه عباسی منصور که با کلمه لا اله الی الله کامل شده است.
میشود کمی در مورد کتاب جدیدتان درگوند: شاهبانو و سنت پادشاهی مرووینجه[10]ا که در دست انتشار است توضیح دهید؟
این کتاب امسال یعنی سال ۲۰۲۲ به چاپ میرسد که تقریبا با اطمینان میتوان گفت مصادف با ۱۵۰۰ سالگرد تولد راجگوند است. این کتاب زندگینامه ملکه قرن ششم است که زندگیاش برای تاریخ اوایل دوره میانه حاپز اهمیت است. راجموند وقتی کودک بود توسط کلوتار پادشاه مرووینجها دستگیر و گرفتار شد. وقتی به سن بلوغ رسید ناگزیر شد با کلوتار ازدواج کند. تا این که کلوتار دستور قتل برادر راجموند را صادر کرد. این واقعه غمانگیز برای راجموند بسیار گران تمام شد او شوهر را رها کرد و با پذیرش خطر فراوان موفق شد در قلمرو حکومت کلوتار به عنوان راهبه به صومعه ملحق شود.
او سپس صومعهای معروف به نام صلیب مقدس را در پواتیه تأسیس کرد، جایی که به اعمال افراطی تارکان دنیا یعنی خود انضباطی و خودزنی دست زد که از نظر او قهرمانانه و از نظر معنوی عمیق بود و دیگران آن را نوعی شهادت زنده میدانستند. او به نمونهای از ملکه مقدس تبدیل شد، و بسیاری از زنان در طول دوره قرون وسطی به تقلید از او پرداختند..
آیا پژوهش جدید را در دست انجام دارید؟
من در حال حاضر در حال راه اندازی یک پروژه تحقیقاتی بزرگ هستم که تیمی از محققان را گرد هم می آورد تا در مورد استثمار جنسی افرادی که از سال 300 تا 900 پس از میلاد، در خانواده های جهان مدیترانه بزرگ به بردگی گرفته شده اند مورد پژوهش قرار دهد. هدف این پژوهش بررسی این دوره از دگرگونیهای عمیق اجتماعی با تمرکز بر خانواده به عنوان واحد بنیادی سازمان اجتماعی است. هدف این پژوهش بررسی رابطه نامتوازن درون خانوادههاست تا با نور انداختن بر آن به درک بهتری از تاثیر نیروهای پویا برای بازتعریف روابطی بپردازیم که میان مرد/زن برده/آزاد/ بزرگسال/کودک بومی/خارجی وجود دارد. این پروژه پژوهشی انگیزهها و توجیهات نهفته در استثمار جنسی بردههای خانگی را بازآفرینی میکند، و نشان میدهد که چگونه تجربه زیسته در خانواده محتوای منابع ما را تشکیل میدهد، نشان میدهد که چگونه یک میراث مشترک رومی بر رویههای بعدی تأثیر میگذارد، و شباهتها و تفاوتهای در جهان مسلمان مسیحی و یهودی در منطقه را ترسیم میکند. در این تارنما میتوانید اطلاعات بیشتری در زمینه این پژوهش بدست بیاورید:
باز هم از شما به خاطر همراهی در این گفتگو سپاسگزارم.
تنطیم و ترجمه گفتگو: مریم کمالی
[1] Queens, Consorts, Concubines: Gregory of Tours and Women of the Merovingian Elite (Brill, 2015).
[2] Radegund: Queen and Saint of the Merovingian Kingdoms (Oxford University Press, forthcoming 2022).
[3] Monastic Space through Time (BIMR, 2013).
[4] برای اطلاعات بیشتر میتوانید به لینک زیر مراجعه کنیدhttps://dosseproject.com/
[5] . Queens, Consorts, Concubines: Gregory of Tours and Women of the Merovingian Elite (Brill, 2015).
[6] Monasticism.
.[7] کتاب مقدس، اول یوحنا، ۱۵-۱۷.
[9] Monastic Space through Time (BIMR, 2013).
[10] Radegund: Queen and Saint of the Merovingian Kingdoms (Oxford University Press, forthcoming 2022).